پيشكش عاشقان
در طواف كعبه كردم سعي؛ تا يابم صفايي **** بنده اي حق ناشناسم ديدم ار جز او خدايي
نام اَلله بر زبان ها، ياد اَلله نور دل ها **** دردمندان هريك از غير در تمناي دوايي
من به حق لبيك گفتم؛ جاي حيرت باشد الحق ****ميهماني بي سر و پا؛ در چنان عالي سرايي
مردمان سرگرم كار خويش بودند و **** من آن جا مانده بودم ناشناس بي نواي ناتواني
سنگ بر شيطان زدم؛ او خنده زد بر اشتباهم**** گفت من جز در دلت ديگر ندارم هيچ جايي
غافل از حق تا شوي من در درونت خانه گيرم **** سنگ زن بر ديو باطن؛ گر كه داري دست و پايي
كردگارا ! بارالها! جرم بخشا! خير محضا**** داني از ما برنيايد جز خطايي
خاطرم را روشنايي بخش از نور ولايت **** ورنه دل را نيست بي مهر علي هرگز جلايي
يا علي اين كعبه زايشگاه پاك توست **** آري لطف حق را با تونبوَد ابتدا و انتهايي
قبله دل ها تويي، رهبر تويي ؛ مولا تو هستي ****اين سعادت بس كه ما را چون تو باشد پيشوايي
من ار به قبله رو كنم به عشق روي او كنم **** گر از وطن سفر كنم سفر به سوي او كنم
ز طرف بيت بگذرم طواف كوي كنم **** كز احترام مقدمش حرم شدست محترم
چون خداي كعبه را به ركن دل مقام شد**** طواف كعبه نقض شد عمل دگر تمام شد
نواحي خواص بين اوامر عوام شد**** علي زيارت حرم بر اهل دل حرام شد
چرا از آن كه گشت ركن دل؛ مقام صاحب حرم // علي ! علي ! //
چشم لطفي سوي ما بحر خدا كن يا علي **** درد مارا ظاهر و باطن دوا كن يا علي
يا علي